و اِنْ خِفْتُم شَقاق بَيْنهِما فَاْبعَثوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ و حَكَماً من أَهْلِها اِنْ يريدا إصلاحاً يُوَفّقِ اللهُ بَيْنَهُما اِن اللهَ كان عليماً خبيراً.
«نساء- آيه 35»
و اگر از ناسازگاري ميان زن و مرد بيم داريد، داوري از كسان مرد و داوري از كسان زن تعيين كنيد، اگر آنها سرسازگاري داشته باشند، خدا ميانشان آشتي خواهد داد. بيشك خداوند دانا و آگاه است.
همانگونه كه از ترجمه آيه پيداست، خداوند متعال يكي از راهكارهاي اساسي براي حل اختلاف در دعاوي خانوادگي را داوري تعيين نموده است.
در مقررات و قوانين كشور ما در قبل و پس از انقلاب، ارجاع اختلاف زوجين به داوري، گنجانده شده است. ماده 5 قانون حمايت خانواده مصوب 15/11/1353 مقرر داشت «دادگاه در صورت تقاضاي هر يك از طرفين مكلف است موضوع دعوا را به استثناي رسيدگي به اصل نكاح و طلاق به يك تا سه داور ارجاع نمايد. همچنين دادگاه در صورتي كه مقتضي بداند راساً نيز دعوي را به داوري ارجاع خواهد كرد.داوري در اين قانون تابع شرايط داوري مندرج در قانون آيين دادرسي نميباشد. مدت اعلام نظر داوران از طرف دادگاه تعيين خواهد شد...»ضمناً در تبصره آمده است در صورتي كه طرفين داور معرفي نكنند يا به تعيين داور تراضي نكنند دادگاه داور يا داوران را از اقربا يا دوستان يا آشنايان آنان انتخاب خواهد كرد و اگر افراد مذكور قبول داوري نكنند از افراد ديگر استفاده ميشود و در ماده 6 آمده كه داوران سعي در سازش نموده و در صورتي كه موفق به اصلاح نشوند نظر خود را در ماهيت دعوي به دادگاه به صورت مكتوب اعلام ميكنند.
سؤال 92-خانمیهمسرشديوانهاستواينامربهاثباترسيده،آيا بدونگرفتنطلاقمیتواندصيغهيکمردزندارشود ؟
پاسخ : زن شوهردار تحت هيچ عنوان نمی تواند ازدواج نمايد ، اعم از دائم يا موقت ، ولو اين که همسر وی دچار جنون بوده و جنون وی نيز اثبات شده باشد . مطابق ماده 1050 از قانون مدنی هرکس زن شوهر دار را با علم و آگاهی به اين که دارای همسر است و يا در عده طلاق يا وفات است ، به عقد خود درآورد عقد باطل و آن زن بر شخص حرام ابدی می شود و اگر عقد از روی جهل واقع شود عقد باطل ولی حرمت ابدی حاصل نمی شود ، به اين معنی که اگر خانم پس از طلاق و گذشت ايام عده اراده کند می تواند ازدواج نمايد. ماده حسب ماده 644 از قانون مجازات اسلامی نيز هر زنی که در قيد زوجيت يا عده ديگری است، به عقد شخص ديگری درآيد در صورتی که زناشويی صورت نگرفته باشد و هر مردی که زن شوهردار يا زنی را که در عده ديگری است برای خود تزويج نمايد در صورتی که منتهی به مواقعه ) زناشويی به معنای خاص خود ( نشده باشد به حبس از شش ماه تا دو سال و يا از سه تا دوازده ميليون ريال جزای نقدی محکوم می گردد . قابل ذکر است که اين مجازات در صورتی است که عمل عالما صورت گيرد.
سؤال 93-آيامردمیتواندبدوناجازههمسراولاقدامبهعقدموقت نمايد؟
پاسخ : مرد می تواند اقدام به عقد موقت نمايد و در اين خصوص نيازی به اجازه همسر اول نمی باشد .
سؤال 94-اگرمردیبعدازبيستسالزندگیزناشويیوداشتندوفرزند ،زنديگریرابهعقدموقتدرآوردهوبههمسروفرزندخود نفقهایندهدچهمیتوانکرد،آياهمسراولمیتواندمهريه خودرامطالبهنمايد؟
پاسخ : همسر اول می تواند مطابق قانون در خصوص وصول مهريه خويش اقدام نمايد ، مضافا به اين که نفقه نيز از طرق کيفری و مدنی قابل مطالبه است و فرزندان نيز چنانچه به سن قانونی رسيده باشند شخصا می توانند برای مطالبه نفقه اقدام نمايند و در غير اين صورت مادر ايشان از طريق مراجع ذيصلاح اقدام می نمايد.
سؤال 95-اگرزوجبدوناجازههمسراولاقدامبهتجديدفراشنمايدآيا زنمیتواندطلاقبگيردودرصورتاقدامبرایطلاقآيازوجه میتواندمهريهخودراوصولنمايد؟
پاسخ : يکی از شروط ضمن عقد ازدواج حق طلاق زوجه در صورت ازدواج شوهر بدون رضايت همسر اول و يا عدم رعايت عدالت فيمابين زوجات می باشد ،مضافا به اين که ماده 17 قانون حمايت خانواده نيز چنين حقی را برای همسر اول محفوظ دانسته است و در اين موارد مهريه نيز قابليت وصول دارد.
سؤال 96-اگرزوجهاطلاعيابدکههمسرشازدواجموقتنمودهوعلاوهبر آنبامنشیخودنيزرابطهدارد،چگونهمیتواندتقاضای طلاقنمايدکهحقوحقوق 28 سالزندگیخودرانيزدريافت نمايد؟
پاسخ : زوجه در هرحال می تواند حق و حقوق خود را که عبارت از مهريه و نفقه و اجرت المثل می باشد ، مطالبه ووصول نمايد ، به ويژه که در حال حاضر با الحاق تبصره ای به ماده 336 از قانون مدنی در زمان زندگی مشترک و يا فوت همسر نيز می توان اجرت زحماتی را که در منزل زوج متحمل شده است دريافت نمايد .
سؤال 97-چنانچهزوجسهدانگازملکخودرابههمسرشمنتقلنمودهو پسازبيستوهشتسالاقدامبهجدايینمايدآيامیتواند ملکرامستردنمايد؟
پاسخ : ملکی که توسط زوج به همسرش انتقال قطعی يافته ، قابل استرداد نمی باشد.
تلف بعضی از مبیع :
در صورتی که بعضی از مبیع تلف شود باید دو حالت تفکیک قائل شد .
1- پاره تلف شده اصالت دارد و در مبادله سهمی از ثمن در برابر آن قرار گرفته :
در این صورت عقد نسبت به پاره تلف شده ( منفسخ ) و نسبت به بقیه صحیح است ولی خریدار با توجه به خیار تبعیض صفته خیار فسخ دارد . ( البته به نظر شهیدی فقط مشتری به استناد ماده 388 حق فسخ دارد )
2- مبیع تجزیه ناپذیر است و بخشی که تلف شده سبب نقص آن می شود ، بدون اینکه جزئی از ثمن را به خود اختصاص دهد .
در این مورد طبق ماده 388 اگر قبل از تسلیم در مبیع نقصی حاصل شود ، مشتری حق خواهد که معامله را فسخ نماید . ( کاتوزیان )
دکتر شهیدی معتقد است : ( به استناد ماده 425 و 422 حق اخذ ارش یا فسخ دارد .
تفاوت نقص و عیب :
نقص از بین رفتن وصف کمال است ( ماشینی فاقد موتور باشد )
فرق تفکیک و افراز چیست؟ |
||||||||||||
پ | ||||||||||||
|
وظائف و اختیارات مجامع عمومی عادی و مسئولیت های قانونی رئیس مجمع. ماده86- مجمع عمومی عادی می تواند نسبت به کلیه امور شرکت به جز آنچه که در صلاحیت مجمع عمومی مؤسس و فوق العاده است تصمیم بگیرد. ماده87- در مجمع عمومی عادی حضور دارندگان اقلاً بیش از نصف سهامی که حق رأی دارند ضروری است اگر در اولین دعوت حد نصاب مذکور حاصل نشد مجمع برای بار دوم دعوت خواهد شد و با حضور هر عده از صاحبان سهامی که حق رأی دارد رسمیت یافته و اخذ تصمیم خواهد نمود. به شرط آنکه در دعوت دوم نتیجه دعوت اول قید شده است. ماده88- در مجمع عمومی عادی تصمیمات همواره با اکثریت نصف به علاوه یک آراء حاضر در جلسه رسمی معتبر خواهد بود. مگر در مورد انتخاب مدیران و بازرسان که اکثریت نسبی کافی خواهد بود. در مورد انتخاب مدیران تعداد آراء هر رأی دهنده در عدد مدیرانی که باید انتخاب شوند ضرب می شود و حق رأی هر رأی دهنده برابر با حاصل ضرب مذکور خواهد بود. رأی دهنده می تواند آراء خود را به یک نفر بدهد یا آن را بین چند نفری که مایل باشد تقسیم کند. اساسنامه شرکت نمی تواند خلاف این ترتیب را مقرر دارد. ماده89- مجمع عمومی عادی باید سالی یک بار در موقعی که در اساسنامه پیش بینی شده است برای رسیدگی به ترازنامه و حساب سود و زیان سال مالی قبل و صورت دارائی و مطالبات و دیون شرکت و صورت حساب دوره عملکرد سالیانه شرکت و رسیدگی به گزارش مدیران و بازرسان و سایر امور مربوط به حساب های سال مالی تشکیل شود. تبصره ـ بدون قرائت گزارش بازرس یا بازرسان شرکت در مجمع عمومی اخذ تصمیم نسبت به ترازنامه و حساب سود و زیان سال مالی معتبر نخواهد بود. ماده90- تقسیم سود و اندوخته بین صاحبان سهام فقط پس از تصویب مجمع عمومی جائز خواهد بود و در صورت وجود منافع تقسیم ده درصد از سود ویژه سالانه بین صاحبان سهام الزامی است. ماده91- چنانچه هیأت مدیره مجمع عمومی عادی سالانه را در موعد مقرر دعوت نکند بازرس یا بازرسان شرکت مکلفند رأساً اقدام به دعوت مجمع مزبور بنماید. ماده92- هیأت مدیره و همچنین بازرس یا بازرسان شرکت می توانند در مواقع مقتضی مجمع عمومی عادی را به طور فوق العاده دعوت نمایند در این صورت دستور جلسه مجمع باید در آگهی دعوت قید شود. ماده93- در هر موقعی که مجمع عمومی صاحبان سهام بخواهد در حقوق نوع مخصوصی از سهام شرکت تغییر بدهد تصمیم مجمع قطعی نخواهد بود مگر بعد از آنکه دارندگان این گونه سهام در جلسه حاضر باشند و اگر در این دعوت این حد نصاب حاصل نشود در دعوت دوم حضور دارندگان اقلاً یک سوم این گونه سهام کافی خواهد بود. تصمیمات همواره با اکثریت دو سوم آراء معتبر خواهد بود. ماده94- هیچ مجمع عمومی نمی تواند تابعیت شرکت را تغییر بدهد وبا هیچ اکثریتی نمی تواند بر تعهدات صاحبان سهام بیفزاید. ماده95- سهام دارانی که اقلاً یک پنجم سهام شرکت را مالک باشند حق دارند که دعوت صاحبان سهام را برای تشکیل مجمع عمومی از هیأت مدیره خواستار شوند و هیأت مدیره باید حداکثر تا 20 روز مجمع مورد درخواست را با رعایت تشریفات مقرره دعوت کند در غیر این صورت درخواست کنندگان می توانند دعوت مجمع را از بازرس یا بازرسان شرکت خواستار شوند و بازرس یا بازرسان مکلف خواهند بود که با رعایت تشریفات مقرره مجمع مورد تقاضا را حداکثر تا 10 روز دعوت نمایند وگرنه آنگونه صاحبان سهام حق خواهند داشت مستقیماً به دعوت مجمع اقدام کنند به شرط آنکه کلیه تشریفات راجع به دعوت مجمع را رعایت نموده و در آگهی دعوت به عدم اجابت درخواست خود توسط هیأت مدیره و بازرسان تصریح نمایند. ماده96- در مورد ماده 95 دستور مجمع منحصراً موضوعی خواهد بود که در تقاضا نامه ذکر شده است و هیأت رئیسه مجمع از بین صاحبان سهام انتخاب خواهد شد. ماده97- در کلیه موارد دعوت صاحبان برای تشکیل مجامع عمومی باید از طریق نشر آگهی در روزنامه کثیر الانتشاری که آگهی های مربوط به شرکت در آن نشر می گردد به عمل آید. هر یک از مجامع عمومی سالانه باید روزنامه کثیرالانتشاری را که هر گونه دعوت و اطلاعیه بعدی برای سهام داران تا تشکیل مجمع عمومی سالانه بعد در آن منتشر خواهد شد تعیین نمایند. این تصمیم باید در روزنامه کثیر الانتشاری که تا تاریخ چنین تصمیمی جهت نشر دعوت نامه ها و اطلاعیه های مربوط به شرکت قبلاً تعیین شده منتشر گردد. تبصره ـ در مواقعی که کلیه صاحبان سهام در مجمع حاضر باشند نشر آگهی و تشریفات دعوت الزامی نیست. ماده98- فاصله باید نشر دعوت نامه مجمع عمومی و تاریخ تشکیل آن حداقل 10 روز و حداکثر 40 روز خواهد بود. ماده99- قبل از تشکیل مجمع عمومی هر صاحب سهمی که مایل به حضور در مجمع عمومی باشد باید با ارائه ورقه سهم یا تصدیق موقت سهم متعلق به خود به شرکت مراجعه و ورقه ورود جلسه را دریافت کند. فقط سهام دارانی حق ورود به مجمع را دارند که ورقه ورودی دریافت کرده باشند. از حاضرین در مجمع صورتی ترتیب داده خواهد شد که در آن هویت کامل و اقامتگاه و تعداد سهام و تعداد آراء هر یک از حاضرین قید و به امضاء آنان خواهد رسید. ماده100- در آگهی دعوت صاحبان سهام برای تشکیل مجمع عمومی دستور جلسه و تاریخ و محل تشکیل مجمع با قید ساعت و نشانی کامل باید قید شود
تفاوت عقد معلق و عقد مشروط؟
چنین خواسته اند که اثری برتوافق به عمل آمده،مترتب نباشد، مگرپس ازتحقق امری(معلق علیه) آن عقد معلق نامید ولی درعقدی که متعاقدین خواسته اند ازهمان زمان توافق اراده(انشاعقد)آثار قانونی آن به وجود آید وعلاوه برآن حسب نوع شرط،مشروط علیه،به تعهدعلی حده دیگری نیز عمل کند آن عقد را باید مشروط نامید،بنابراین تعهدات وآثارعقدمشروط منوط ومعلق به هیچ امری نیست ومتعقدین از زمان انعقادعقد ملزم به تعهدات اصلی وتعهدات فرعی(شرط)آن عقد عمل کنند.این درحالی است که درعقد معلق،الزامی به وجود نمی آید مگرپس ازتحقق معلق علیه.
مدت عده در نکاح منقطع ؟در ازدواج موقت عدهٔ زن باردار مثل نکاح دائم تا زایمان و عدهٔ مرگ همسر ۴ ماه و ۱۰ روز است. اما عدهٔ پایان فسخ یا بذل مدت کمتر از نکاح دائم یعنی دو بار قاعدگی و پاک شدن است. در زنانی که با وجود عدم یائسگی عادت نمیبینند هم این مدت ۴۵ روز است.
استيفاء بلاجهت؟اگر وجه برات یا فتهطلب یا چک را نتوان به واسطۀ حصول مرور زمان پنج ساله مطالبه کرد، دارندۀ برات یا فتهطلب یا چک میتواند تا حصول مرور زمان اموال منقوله وجه آنرا از کسی که به ضرر او استفاده بلاجهت کردهاست مطالبه نماید.
اصطلاحاً هرگاه بر دارایی کسی بیسبب و به هزینه و زیان دیگری افزوده شود، استیفاء بلاجهت گفته میشود
آيا تلفن همراه جزء اموال منقول ميباشد لطفا در مورد امتياز آن هم توضيح دهيد
مطابق ماده 19 قانون مدني اشيائي كه نقل آن از محلي به محل ديگر ممكن باشد بدون اينكه به خود يا محل ان خرابي وارد ايد اموال منقول محسوب ميگردند
عول و تعصیب چیست ؟
مقایسه دعوای غصب با دعوای تصرف عدوانی
به موجب ماده 308 قانون مدنی که برگرفته از منابع معتبر فقه امامیه است غصب استیلای بر حق غیر به نحو عدوان است و اثبات ید بر مال غیر بدون مجوز هم در حکم غصب است حق مورد استیلا یا مغصوب ممکن است عین یا منفعت یا عین بدون منفعت یا منفعت مجرده و یا حق مالی متعلق به عین باشد بنابراین استیلا بر حقوق غیر مالی و حبس غیر قانونی انسان آزاده غصب محسوب نمی شود . دعوای غصب و تصرف عدوانی مدنی علاوه بر آنکه مفهوماُمتفاوت و مبانی آن دو نیز تفاوت دارد و از لحاظ قلمرو و مصداق نیز متفاوت هستند و اگر چه در بعضی مصادیق مشترک میباشند همانند تصرف عدوانی مال غیر منقولی که در مالکیت متصرف سابق بوده و متصرف لاحق بون رضایت مالک و بدون مجوز قانونی بر آن ملک استیلا یافته اما در بعضی مصادیق عنوان غصب صدق می کند ولی عنوان تصرف عدوانی صدق نمی کند همانند موردی که کسی ملکی را خریداری نموده و مستحقَ للغیر در آمده و بر عکس نیز در بعضی مصادیق عنوان تصرف مدنی صدق می کند اما عنوان غصب صحیح نمی باشد همانند موردی که شخصی خود را مدعی مالکیت واقعی میداند ملکی را بدون توسل به مراجع ذی صلاح از تصرف متصرف مدعی مالکیت خارج کند
اما در مقیسه بین دعوای غصب با دعوای تصرف عدوانی مدنی باید گفت :
در جریان دادرسی معمولاً مدت زمانی اصحاب دعوی منتظر حصول نتیجه اختلاف مطروحه می مانند که این مدت زمان ممکن است قبل از آنکه دادرسی به مراحل کمال و حصول نتیجه منجر شود با طرح موضوع و مساله از سوی متقاضی ذینفع(خواهان) و صرفاً در اموری که تعیین تکلیف آن ضرورت فوری دارد، دادگاه بارعایت تشریفات قانونی که به آن خواهیم پرداخت دستور موقت صادر کند. دستور موقت عبارت از دستوری است که دادگاه مبنی بر توقیف مال یا انجام عمل یا منع از امری صادر کند. دستور موقت صادره از سوی دادگاه هیچ تاثیری در اصل دعوی ندارد.
برای مثال مالک زمین خود را برای کشاورزی به دیگری می دهد ولی در حین کشت از آبیاری زمین جلوگیری می کند در اینجا کشاورز میتواند با درخواست صدور دستور موقت از ممانعت او جلوگیری کند. یا به عنوان مثال مالک خانه ای آن را با سند عادی با دیگری منتقل کند و یا هیات مدیره آپارتمانی علیرغم دریافت سهم بدهی از برقراری مجدد خدمات مشترک مانند تهویه مطبوع، شوفاژ، آب گرم و ... خودداری کند در این حالت مالک با ارایه دستور موقت هیات مدیره
تلقيح خارجي
روش نخست : در روش نخست عمل بارور شدن و پرورش نطفه داخل رحم انجام مي شود اما بر حسب اينكه بين صاحبان نطفه (زن و مرد ) رابطه زوجيت يا زناشوئي مشروع موجود بوده و يا چنين ارتباطي وجود نداشته باشد اين روش به دو صورت لقاح همگون يا تلقيح بين همسران و لقاح ناهمگون و تلقيح بين افراد بيگانه تقسيم مي گردد لقاح همگون يا تلقيح بين همسران
در تلقيح مصنوعي همگون پاي شخص ثالث در ميان نيست نطفه (اسپرم ) مرد را به نحوي بدست آورده و آنرا در رحم همسرقانوني او وارد مي كنند.معمولا"توسل به اين روش آنگاه صورت مي گيرد كه توسل به روشهاي متداول يعني مقاربت دو همسر بامشكلات فيزيكي از قبيل :غيرقابل نفوذبودن دهانه رحم يا كمي اسپرم وياناتواني جنسي مرديا انزوال زودرس مواجه است و تلاشهاي پزشكان يا روانپزشكان مجرب درمان اين گونه نارساييها و بيماريها موثر واقع نمي گردد .در تلقيح بين همسران به يكي از دو طريق اقدام مي شود 0
گاهي همسران خود در انجام اين عمل مباشرت داشته و بادخالت دادن ديگران در گرفتن اسپرم يا تخمك مرتكب اقدام خلاف اخلاقي نمي شوند 0گاهي نيز در مسير عمل ، ديگران به عنوان متخصص و غيره دخالت مي كنند كه ممكن است بعضا" مرتكب اعمال غيرمجاز يا خلاف شرع نيز بشوند .
لقاح ناهمگون يا تلقيح بين دو بيگانه
عقد حبس و ماهیت آن (قسمت اول)
هادی حاجیانی- وکیل دادگستری
طرح مطلب- اختلاف نظر فقها و حقوقدانان در خصوص ماهیات عقود همواره با بن بستهایی روبرو بوده است که می توان عوامل متعددی برای آن برشمرد. عدم وجود نصی در شرع و قانون و عدم وجود عرف مسلم و همچنین وجود ماهیات مشابه و تداخل عناصر و ویژگی های این ماهیات، سختی کار را دوچندان نموده است. آن عنوانی که ما را به قلم فرسائی واداشت، موضوع عقد حبس